چه تفاوتی بود اگر شهرها به دست طراحان زن شکل میگرفت و عمده دغدغههای حضور زنان در عرصههای عمومی، توسط خود زنان پاسخ داده میشد؟ چه فرقی میکرد اگر فضاهای خانه به دست زنان معماری طراحی میشد که بخش عمده زندگی خود را در این فضا گذراندهاند و از راز میان همجواری سطوح و دیوارها، و معمایی بهنام «خلق فضا» آگاه هستند. این پرسش کلی پاسخهای بیشماری دارد، منتها نگاهی به شهرها و معماری نوین ما که ساختمانسازی را به جای معماری عرضه میکند، اهمیت این پرسشها را دوچندان میکند. از طرف دیگر، برای شناخت نقش و اهمیت زنان در شکلدهی به فضاهایی برای زندگی در ایران، چه در عرصه عمومی و چه در عرصه خصوصی، نگاهی به شیوه و تاریخ مشارکت آنها، و مسائل موجود ضروری است.